کتاب مهرورزی

ساخت وبلاگ

کتاب مهرورزی

وقتی کتاب مهرورزی ات را در کلبه ای چوبینی که برای خود ساخته بودم جاگذاشتی، و با قهر پنهانی کلبه را ترک نمودی، کنجکاوانه سرگرم خواندن کتاب شدم. جای خالی خود را در لابلای کلمات حس نمودم وچه خیلی دیر فهمیدم که دیدگاهم کم بینند و تو داری به من با مهربانیهایت خوب نگاه کردن را می آموزی، و نبردن کتاب یک بهانه بود، تا سنگینی کوله بار کج فهمی هایم را که در طول عمر کسب نموده ام، براحساس، فکر، ذهنم درک کنم. تازه فهمیدم همان اندوخته ها ی فکری ام چطور بر قضاوتهایم اثر می گذارد، و مردم در مراوده هایم چه نمره ارزشی را برای شخصیتم در تابلو زندگیم ثبت می کنند.وای به حال آن دنیایم. خلائی را بر جان و روحم احساس می کنم. حالا نمی دانم با کدام توان زنجیر افکار طلسم شده را که،بر چهار گوشه های دلم تنیده است، پاره نمایم و تمام قفلهایی که بر دریچه های ذهنم بسته ام باز کنم و دنیا را از طریق پنجره های عشق و مهر ورزی در افقهای دور نگاه کنم، و بعد از عبور از جاده پر سنگ و کلوخ، در دشتی پراز شقایق کتاب مهرورزی را به تو برسانم.

گپ دوستانه...
ما را در سایت گپ دوستانه دنبال می کنید

برچسب : کتاب مهرورزی,کتاب دوران مهرورزی,کتاب خوردن نیایش مهرورزی,کتاب کانون مهرورزی,کتاب آیین مهرورزی,کتاب دوران مهرورزی جین استین,کتاب فرهنگ مهرورزی, نویسنده : 7rahjooyan7 بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 5:27