کلاهی که دو سوراخ داشت

ساخت وبلاگ

درخلوت خود بودم و دفترچه ای که درآن عکس شهدا را چسبیده بودند نگاه می کردم در کنار عکس نوجوان شهید بسیجی، کلاهی به زمین افتاده بود، که در آن دو سوراخ داشت. تازه از کنار بچه های همسالش که در کوچه با یک توب پلاستیکی بازی می کردند، رد شده بودم. یک نوع داوری بدهکارانه در ذهنم بوجود آمد، تو کجا، من کجا، نگاه به عکست نیز پیام دارد، آنچه که من و امثال منوتا ته دل می سوزاند پیام سرخت بود، روی گونی سنگری که به آن تکیه داده بودی ولای کلاهی که دو سوراخ داشت. درشرق و غرب و جنوب کشورم صاحبان همان گلوله ایکه دو سوراخ در کلاهت گذاشت با ساخت فرقه ها با رنگ و بوی به ظاهر اسلامی به جان مسلمانانی افتاده اند که پیامت را شنیده و به آن لبیک گفته اند:<<هیهات من ا لذله>> و تو در آنزمان چه کردی! ای خوب تر از خوبان، تو با آن تن نحیفت وبا آن سن کمت که می بایست سرگرم بازیهای بچگی ات باشی چطور اسلحه را دردستان کوچکت و نارنجک را لای انگشتان ظریفت می گرفتی و بسوی نامحرمان پرتاب می کردی، درسی به من و امثال من پرمدعا دادی که سالهای متمادی در لابلای کتابها نتوانستیم بیاموزیم.

جای پای برهنه ات با قدمهای استوارت را در رملهای جنوب و روی تپه های بازی درازو ماسه های شلمچه شناختم وتیرکمان خونینت را در<<الشجاعیه والجبالیه >>غزه دیدم.

ومن حالا افسوس می خورم که بزرگان قومrlm;<<فرهنگی>> چطوردوستانت را رها نموده اند تا به سادگی در دام آنهایی بیافتند که گلوله هایش کلاهت را سوراخ نمودند.ونتوانستند پیام تو را به گوش دوستانت برسانند،کوتاهی تنها ازمسئولین فرهنگی نیست برمن نسل اول انقلاب نیز هست که نتوانستیم به خوبی پیام تو را که بر دوشمان گذاشته ای به دوستان هم سالت برسانیم واین نافرمانی چنان برروحمان اثر گذاشته که دربرابرعکستان نیز خجالت می کشیم، آیا به همین خاطرنیست که تعدادی از آنها گرفتارابتذالگری فیلمهای ماهواره ای وتعدادی جوان دلپاک در کوچه های پر پیچ و خم فرقه ها! سرگردان و سر کارند.

من شریعت را در چشمان تیز بینت دیدم وطریقت را در بازوان ستبرت وحقیقت را در لای انگشانت که به نارنجک چسبیده بود، آنچه را که در لای خروارها کتاب این لافزنها دروغین ندیدم.

گپ دوستانه...
ما را در سایت گپ دوستانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7rahjooyan7 بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 5:28