گپ دوستانه

متن مرتبط با «جامعه» در سایت گپ دوستانه نوشته شده است

امید به آینده؛ شرط پویایی جامعه

  • منقول است .این روایت چه صحیح باشد، چه نباشد، امید با انسان همین گونه عمل می کند. اما پیچیدگی دوران مدرن آن است که افسون این زمانه، یعنی رسانه و فضای مجازی، گاه یکجا با میلیون ها جوان همان می کند که بر پیرمرد مذکور گذشت. کانون اصلی این پروژه در قالب تاریک ساختن آینده در ادراک مخاطبان، و به ویژه جوانان، است. چیزی است که هنوز محقق نشده و در واقع برای ما مفهومی است انتزاعی. ملغمه ای از پیش بینی ها و آرزو های ما است که آینده را در ذهن ما متبادر می سازد.آینده دقیقاً مرتبط با ادراک است و در عملیات ادراکی، شکل دهی به آینده در ذهن مخاطب از اهداف مد نظر است. اینکه تا چه حد زیبا و دست یافتنی باشد، می تواند به تلاش بیشتر جامعه برای تحقق آن بینجامد و در مقابل این آینده اگر تاریک و مهیب باشد، همه را برای فرار از آن ترغیب می کند. اینجاست که باز هم عملیات ادراکی، آینده تاریک را در صورت تداوم وضع موجود، قطعی و غیرقابل تغییر تصویر می کند تا افراد جامعه، خصوصاً جوانان به آینده ساختگی تاریک تن دهند. در واقع از اینجا به بعد آینده ذهنی به آینده عینی تدریجاً تبدیل می شود.در جنگ ادراکی دشمن از خودی یارگیری می کند و چنان ذهن او را دستکاری می کند که مطابق میل او سخن بگوید و عمل و رفتار کند. هنگامی که امید را در ذهن او کُشت، همین نیروی خودی می تواند به عنوان سرباز دشمن عمل کند و گاه با فعل غلط یا ترک فعل درست، آینده ای که دشمن می خواهد را عینیت بخشد. اینجاست که به قول معروف از ترس تب، خودکشی رخ می دهد.در همه تحولات تمدنی و جایگاهی ویژه دارد. هیچ جنبش بزرگ بشری بدون آنکه آینده مطلوب خود را به جامعه عرضه نکند نمی تواند حرکتی را در انسان ها برانگیزد. آنچه این آی, ...ادامه مطلب

  • در جامعه مدنی لیبرالی چه خبر است؟

  • از زمانی که سلطه پاپ ها و روحانیت مسیحی در غرب قطع شد، چندین قرن می گذرد. متفکران غربی با غرور و تکبر رها شده از دین، هیچ هماوردی را در مقابل افکار و عقاید دور از وحی خود را به حساب نمی آوردند، فارغ ازدین کلیسایی و قهر با خدای پاپ ها، تا توانستند برای رهایی انسان از چنگال دین و رسیدن به منفعت و مهیای کسب آزادی های لذت بخش، بی پروا بر ارزش های انسانی تاختند و تئوری تدوین کردند و نسخه های آرامبخش تجویز نمودند. از یک طرف، طرفدار فرد گرایی اومانیستی بودند، که شهرت، منفعت و لذت گرفتار در هوای نفس، فکر فرد اومانیستی را در چنبره خود گرفتار کرده است. در مکاتب روشنفکران غربی چیزی به نام اخلاق وگوهرهای ناب انسانیت کمتر یافت می شود. و از طرف دیگر فرد را چنان در چنپره آزادی های سرکش قرار داده اند که فرد قادر نیست این افسار از هم گسیخته را از دست و پای خود پاره کند. از فرد اومانیستی یک حیوان سوجویی اقتصادی در مکتب به اصطلاح ایدئولوژی لیبرالیسم ساخته اند و چنان در پوست و خونش جاطلبی، شهرت و منفعت طلبی ریشه دوانده که قادر به هیچ نوع حرکتی غیر از آنچه برای او خط کشیده و ترسیم نموده اند، ندارد. آنچه در دوره رنسانس به عنوان روشنگری از ادبیا ت غربی ها در مکاتب مختلف شنیده می شود، سفیدی در مقابل سیاهی نیست. اگر روحانیت مسیحی قبل از رنسانس کم کم از ارزش های حضرت مسیح (ع) جداشد و توانست خود را از محیط اخلاق و معارف جدا کند و مانند امپراتورها و تزارها به سمت اشرافیگری سوق پیدا کند و این دگر اندیشی صاحبان کلیسا، باعث منزوی دین در تمام غرب گردد.روشنفکران و اندیشه ورزان غربی، از انسان کاتولیک یک انسان بورژوا، بی دین، خودکامه،منفعت طلب، بیگانه از ارزش های انسانی، جستجوگر ثروت و لذت تبدیل کردند. از انسان برده ای ساختند که با طناب آزادی، اسیر هوای نفس در شهرت، سود و لذت و استثمار شوند، و عربده های جاه طلبی و کرنش، تکبرش را در دیوار بلند بزک شده جامعه مدنی به رخ دنیا به وضوه می توان دید. وقتی جان لاک و دیگر اندیشمندان غربی خدا را از جامعه غربی ها بیرون کردند و اصالت فرد را جایگزینش نمودند، فکر نمی کردند، خروجی تفکر لیبرالیستی روزی نقاب از چهره بزک کرده فرد اومانیستی توسط دو رجال این مکتب کنار زده شود و پرده حقیقی نمایش خود را به مردم دنیا نشان دهد. دو نامدار بزرگ شده در این مکتب به خاطر همان هدف, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها